*~*****◄►******~*
فرمانده های گردان گوش تا گوش نشسته بودند
آمد تو، همه مان بلند شدیم. سرخ شد، گفت
بلند نشید جلوی پای من
گفتیم
حاجی ! خواهش می کنیم. اختیار داری. بفرمایید بالا
باز جلسه بود. ایستاده بود برون سنگر، می گفت
نمی آم. شماها بلند می شید
قول دادیم بلند نشویم
یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید خرازی، ص 57
*~*****◄►******~*
گفت
امشب من این جا بخوابم ؟
گفتم
بخواب. ولی پتو نداریم
یک برزنت گوشه ی سنگر بود. گفت
اون مال کیه ؟
گفتم
مال هیشکی. بردار بخواب
همان را برداشت کشید رویش. دم در خوابید
صبح فردا، سر نماز، بچه ها بهش می گفتند
چه بسا مردى كه تنها سه سال از عمرش باقى مانده است، امّا خدا به خاطر صله رحم، باقىمانده عمرش را به سى سال مىرساند و خدا آنچه را مىخواهد، انجام مىدهد. شخصى به نام مَیسِر از امام باقر یا امام صادق علیهم السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: اى مَیسر! گمان مىكنم به خویشان خود نیكى مىكنى؟ گفتم: آرى فدایت شوم! من در نوجوانى در بازار كار مىكردم و دو درهم مزد مىگرفتم، یك درهم آن را به عمّهام و درهم دیگر را به خالهام مىدادم. آنگاه امام فرمود: به خدا سوگند تا كنون دو بار مرگت فرا رسیده، ولى به خاطر صله رحم به تأخیر افتاده است
فراوانى روزى: حضرت سجّاد علیه السلام فرمود
مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللَّهُ فى عُمْرِهِ وَ أَنْ یَبْسُطَ لَهُ فى رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ
هر كس دوست دارد، خدا عمرش را طولانى و روزىاش را افزایش دهد، باید صله رحم كند